شش راه برای ثبت کارکتر حقیقی از سوژه
مقدمه
بهطور کلی، دو نوع پرتره وجود دارد. اولین نوع، زمانیست که تمام سعیتان بر این است که پرتره زیبا بهنظر برسد. ممکن است در این مورد، به میکاپ آرتیست و استایلیست هم احتیاج داشته باشید تا بتوانید کار را درست انجام دهید. بسیاری از عکاسان تجاری، باید کاری کنند تا مدلها زیبا بهنظر برسند؛ این نوع، با عکاسی از دنیای فشن بسیار مرتبط است.
نوع دیگر زمانیست که میخواهید حس وجودی فردی را برای کاراکتر عکاسی پرتره ثبت کنید. یک چیز جالب درمورد این سبک از پرتره این است که در این نوع، دامنهی مدلهای شما فراتر از افرادی میرود که صرفاً زیبا هستند. این نوع، پیچیدگی کمتری دارد، زیرا به میکاپ آرتیست، استایلیست یا نوردهی پیچیدهای احتیاج ندارید.
عکاسی از کاراکتر، با رویکردی سادهتر و صادقانهتر پرترهها را ثبت میکند. تکنیکها و اصول آن ساده هستند اما تبحر پیدا کردن در این زمینه ممکن است تا ابد هم طول بکشد.
1- روی چشمها فوکوس کنید.
این نکته برای همه نوع پرتره کاربرد دارد؛ اما برای زمانی که میخواهید کاراکتر افراد را ثبت کنید، کاربرد بیشتری دارد. این ایده، فراتر از این است که با لنز روی چشمهای مدل فوکوس کنید و مطمئن شوید که بهخوبی نوردهی شدهاند.
چشمها باید به معنای واقعی و بهلحاظ مفهومی فوکوس شوند، زیرا چشمها حرفهای زیادی در مورد آدمها میزنند و احساسات، حیات و زندگی را منتقل میکنند. اینکه میگویند «چشمها دریچهی روح هستند» حقیقت دارد. چروکهای کنار چشمان افراد مسنتر، سخن از تجربههایی دارد که زندگی کردهاند و خردی که کسب کردهاند.
2- از مدلها بخواهید لباسهای شخصی خودشان را بپوشند.
انتخاب لباس حرفهای زیادی را در مورد افراد بیان میکند، مخصوصاً اگر کمی آمیخته با مد باشند. این رویکرد برخلاف فشن است که در آن، شخص مدل، لباسهایی را میپوشد که به خودش تعلق ندارد. هنگامی که کاراکتر مدل را ثبت کنید، از مدل بخواهید که لباسهایی که برایش معنادار هستند را همراه خود بیاورد.
3- از مدل در محیطی که به آن تعلق دارد عکاسی کنید.
یکی از اجزاء رایج برای آن نوع از عکاسی پرتره که در آن سعی میکنید فرد زیبا بهنظر برسد، این است که مدل را در محیطی غیرعادی و غیرمعمول قرار دهید.
اما هنگام ثبت کاراکتر باید برعکس عمل کنید. بهدنبال ارتباطاتی بین مدل و محیط باشید. اگر از مدل در فضای بیرون عکاسی میکنید، بهدنبال لوکیشنی باشید که بیرونی بودن مدل را بازتاب دهد، مانند خانهی خودش یا باغی که طوری تزئین شده است که کاراکتر فرد را نشان میدهد. یا شاید یک سرگرمی جالب یا حرفهای داشته باشد که بشود آنرا درنظر گرفت.
به این فکر کنید که چگونه میتوانید از این المانها برای ساخت پرترهای که داستان کاراکترِ مدل را بیان میکند استفاده کنید.
4- از لنزهای اصلی(Prime Lens) استفاده کنید.
لنزهای اصلی، مانند سلاح سِری برای عکاسی پرتره هستند و مزایای کاربردی بسیاری دارند. میدانیم که میتوانیم یک دیافراگم گسترده برای تار کردن پسزمینه و ایجاد ترکیببندیهایی با بوکه را انتخاب کنیم. اما شما میتوانید دریچهی دیافراگم را تا f/2.8 یا f/4 هم تنظیم کنید و نتایج واضح و شارپی داشته باشید(در مقایسه با عملکرد نرمتری که از لنزهای زوم در چنین دیافراگمهایی انتظار میرود).
محدود بودن فاصلهی کانونی تنها بدان معناست که شما باید ترکیببندیهایی خلاقانه داشته باشید. میتوانید با تغییر فاصله بین خودتان و مدل و با استفاده از نقاط دید مختلف، تنوع ایجاد کنید.
اما مهمتر از همه، این رویکرد مینیمال نسبت به لوازم که از طریق لنزهای اولیه اعمال میشود، رویکردی صادقانهتر برای عکاسی پرتره است. من اغلب فقط یک دوربین، یک لنز تلهفوتوی کوتاه همراه دارم، بدون نور و ترجیح میدهم که به نور طبیعی(و بازتابندهها) تکیه کنم. ازبین بردن عوامل پرت کنندهی حواس به من کمک میکند که روی مرحلهی بعدی تمرکز کنم و ارتباطی خاص و بامعنی با مدل برقرار کنم.
5- حس آرامش ایجاد کنید.
موفقیت در عکاسی به ارتباطی که شما با مدل برقرار میکنید بستگی دارد و ممکن است برای ایجاد این ارتباط زمان کوتاهی داشته باشید.
بخشی از ایجاد این حس آرامش در گرو این است که کاری کنید مدل نسبت به موقعیت عکاسی که در آن قرار دارد، اشتیاق پیدا کند. اگر عکاسی از آن مدل، بخشی از یک پروژهی در حال انجام است(که باید ادامه هم پیدا کند، چون پروژهها بهترین راه برای کمک به شما در ایجاد خلاقیت بهعنوان یک عکاس هستند)، به مدل این موضوع را بگویید تا به این موضوع که بخشی از پروژهی شماست افتخار کند و سر ذوق بیاید.
حین عکاسی حرف بزنید و با او ارتباط برقرار کنید تا فضا سرزنده و سرحال شود. بهعنوان یک نمونهی فوقالعاده از این موضوع، داستان عکاسی یوسف کارش وینستون چرچیل را بخوانید! (Yousuf Karsh photographing Winston Churchill).
6- پست پروداکشن صحیح کار.
به سبک پست پروداکشن خود نیز فکر کنید و آنرا درنظر بگیرید. بهعنوان مثال، پرترهای که کاراکتر را بیان میکند به پردازش کمتری نسبت به مدلی که باید بهلحاظ ظاهری زیبا باشد، احتیاج دارد.
همچنین این را هم درنظر بگیرید که بهتر است بهترین عکسهای پرتره را به سیاه-سفید تبدیل کنید، زیرا نکتهی بینظیری که در این حالت وجود دارد، بیان ایدهآل احساس و کاراکتر است.
جمعبندی
ثبت کاراکتر به جای زیبایی(اما نه لزوماً بهعنوان جایگزینی برای آن)، خلاقیت عکاس را به چالش میکشد، اما نتیجه اغلب رضایتبخشتر است.
علاقه به ثبت کاراکتر به جای زیبایی، در تفکر عکاس تحولی ایجاد میکند که شامل تغییر از عکاسی سطحی به تمهایی عمیقتر و توجه به ارتباطات انسانی است.
ترجمه اختصاصی صنعت عکاسی