نکاتی برای استفاده از رنگ در عکاسی
مقدمه
رنگ، از آن چیزهاییست که بهراحتی میتوانید به آن توجه کنید و از آن در کار خود استفاده کنید؛ زیرا همهجا وجود دارد. بااینکه هر روز آنرا میبینید، در مورد چگونگی(و چرایی) اثرگذاری آن روی ادراک یا حالت شما کمتر فکر شده است. درحالیکه رنگ بخش متعارفی از زندگی است. اما هنوز هم میتوانید به چگونگی تأثیر رنگ روی عکسهایتان فکر کنید.
از آنجایی که رنگ یا عدم وجود آن نقش مهمی در نتیجهی کار شما دارد(سایر موارد مهم شامل نور، شکل، فرم و بافت هستند)، در مورد آن بیشتر فکر کنید. آیا شما از چگونگی بهکار بردن رنگ در عکسهایتان آگاه هستید؟
۱. اصول پایه
سه رنگ اصلی وجود دارند: قرمز، آبی و زرد. رنگهای ثانویه از ترکیب رنگهای اصلی حاصل میشوند: سبز(ترکیب آبی و زرد)، بنفش(قرمز و آبی) و نارنجی(قرمز و زرد). اگر ترکیبات بیشتری ایجاد کنید، رنگهای سطح بعدی بهدست میآیند.
چرخهی رنگ، نموداریست که نشان میدهد که چگونه رنگهای مختلف به یکدیگر مرتبط میشوند. آنها در امتداد یک تسلسل قرار دارند که هر رنگ به رنگ بعدی منتقل میشود. اکنون این سؤال مطرح میشود که چرا این اصول پایه مهم هستند؟
• هارمونی رنگ
هارمونیهای رنگ ترکیباتی هستند که به لحاظ بصری به چشم انسان خوشایند هستند. یک هارمونی رنگ زمانی اتفاق میافتد که شما دو یا چند رنگ مختلف دارید که مکمل یکدیگر باشند. هارمونی، ابزاری کلیدیست که هنرمندان و عکاسان از آن برای ارتباط برقرار کردن با بیننده استفاده میکنند، چراکه رنگ احساس را برمیانگیزد و تحریک میکند. هارمونیهای رنگی کمی وجود دارند که بتوانید از آنها استفاده کنید.
تکرنگ(مونوکروم) در برابر رنگ قیاسی(آنالوگ)
در حالیکه هارمونی هر دو رنگ شبیه به هم است، آنالوگ تفاوتهای دقیقی دارد که آنرا متمایز میکند. یک هارمونی یا کلیت رنگ مونوکروم، در میزان روشنایی و اشباع یک رنگ پایه با یکدیگر متفاوت هستند. هارمونی رنگ آنالوگ، ترکیبی از رنگهاییست که در چرخهی رنگ مجاور یکدیگر قرار دارند. همچنان رنگ غالب وجود دارد، اما رنگ ثانویه جلوهی کلی را زیاد میکند.
هر دو هارمونی رنگ بهراحتی ساخته میشوند و به راحتی نیز به چشم میآیند. کلیت رنگ مونوکروم، بهخاطر ظرافت و تعادل بصری، گاهی برای ایجاد یک حس و حالت به کار میرود.
رنگهای آنالوگ در یکدیگر جریان دارند و جلوهای نرمتر و آرامتر به عکس میدهند. هنگامیکه بیرون هستید، تمام هارمونیهای رنگی مختلف، این دو هارمونی را دربر میگیرند. یک جنگل باشکوه با سایههای مختلف سبز یا واریانس نارنجیها و قرمز در صحنهای پاییزی را درنظر بگیرید. این تون رنگها جذاب هستند،؛ حالا دیگر کمی در مورد چرایی این موضوع میدانید.
• رنگهای مکمل
رنگهای مکمل، در چرخهی رنگ، مستقیماً مقابل یکدیگر قرار دارند. بنابراین رنگ مکمل یک رنگ اولیه، رنگ ثانویه است(همانطور که در چرخهی رنگ میبینید)، مثلاً قرمز و سبز رنگهای مکمل هستند و در کنار هم خوب کار میکنند، زیرا کنتراست بالایی دارند. هنگامیکه آنها با اشباع کامل استفاده شوند، دراماتیک هستند و جلوهی رنگ دیگر را هم افزایش میدهند.
۲. رنگ اصلی یا غالب
اغلب، رنگ اصلی در عکس، همان رنگیست که غالب است. پذیرفتن یک رنگ بهعنوان رنگ غالب، عکس را قوی میکند و این حالت زمانی قویتر میشود که یک رنگ اولیه(قرمز، آبی یا زرد) رنگ غالب باشد.
رنگهای با شدت بیشتر، توجه بیننده را نیز بیشتر به خود جلب میکنند. این موضوع را در ارتباط با چگونگی تأثیر آن بر سوژه بهخاطر داشته باشید.
۳. رنگهای پیشرونده و رنگهای پسرونده.
رنگهای پیشرونده، در انتهای گرمتر طیف هستند که شامل قرمز، قرمز-بنفش، زرد، زرد-نارنجی و نارنجی است. هنگامیکه رنگهای پیشرونده غالب هستند، اشیاء را نزدیکتر نشان میدهند، طوریکه انگار به سمت چشمان شما نزدیک میشوند. قرمز یکی از آن رنگهایی است که غالب است و انگار به سمت شما جهش دارد. صحنهای را تصور کنید که در آن خیلی جزئی از قرمز استفاده شده است(مثلاً یک صندوق پستی قرمز) و همچنان قرمز غالب خواهد بود.
رنگهای پیشرونده، در عکس بهخوبی جواب میدهند یا از طرف دیگر، میتوانند صحنه را با جلب توجه از سوژه به سمت خود، از هم گسیخته کنند.
رنگهای پسرونده، برعکس هستند و ویژگیهای پسزمینهگرایی دارند. آبیها و سبزها را در صحنه درنظر بگیرید(رنگهای سردتر). آنها فاصله ایجاد میکنند. احساس عمق را بهوجود میآورند و به تعادل رنگهای قویتر کمک میکنند.
۴. رنگها و احساسات
رنگ، پاسخهای حسی متفاوتی را در افراد ایجاد میکند، آنگونه که ما از رنگ برای بیان احساسات مختلف استفاده میکنیم؛ مثلاً، احساس با آبی، بینش با قرمز، صورتی با غلغلک و سبز با حسادت.
ما با گرمای رنگهای غروب آفتاب، ارتباط متفاوتی برقرار میکنیم تا آبی خنکِ هنگام صبح. رنگ در زندگی روزمره، بهعنوان یک ابزار قدرتمند روانشناختی بهکار میرود و همین موضوع در مورد استفاده از رنگ در ترکیببندی عکسها هم صحت دارد.
یادتان باشد که رنگ، موضوعی ذهنی(سوبژکتیو) است(یک رنگ یکسان، میتواند شخصی را خوشحال اما دیگری را خشمگین کند). همچنین توجه داشته باشید، اگر رنگ و اشباع آن، یا رنگ دیگری که در ترکیب قرار میگیرد را تغییر دهید، آن رنگ احساسات متفاوتی را در بیننده برمیانگیزد؛ مثلاً نارنجی درکنار قرمز، هیجان ایجاد میکند و اگر به سمت زرد برود، آرامتر میشود.
نتیجهگیری
جالب است که چگونگی کار کردن رنگها با یکدیگر را فرابگیریم و به چگونگی عکسالعمل افراد نسبت به ترکیبات مختلف توجه کنیم. هنگام ثبت یک تصویر، رنگ را به شیوهای تنظیم کنید که برای چشم راحت و خوشایند جلوه کند. رنگهای قوی و سرزنده را برای تأثیرگذاری یا برانگیختن احساس در بیننده استفاده کنید. آیا میخواهید که توجه بیننده را فوراً جلب کنید یا ترجیح میدهید چشمان بیننده در تصویر بچرخد؟
آدمها به شیوهی خودشان دنیا را میبینند، با رنگها امتحان کنید و سعی کنید بفهمید بیننده چه دریافتی دارد. هنگام ساخت تصاویر تأثیرگذار، از رنگ استفاده کنید و آنها را طوریکه میخواهید جلوه دهید.
ترجمه اختصاصی صنعت عکاسی